نترس، من کِنارت ام

ساخت وبلاگ

دو هفته ای میشود که دائما هنگام موتور سواری حادثه برایم اتفاق می‌افتد. یک بار پنجر میکنم. یک بار بخاطر یک سبد میوه سُر میخورم و میروم توی درب ماشین مردم. یک بار گازوئیل ریخته اند روی زمین و مرگ را به چشم خودم میبینم و...

شرایط طوری شده که هر بار سالم میرسم، خدارا شکر میکنم.

امروز اما اتفاق بدی رقم خورد. سرعت زیادی نداشتم. یک ۲۰۶ کنار اتوبان پارک بود و من متوجه ی آن بودم. ولی موتوری که از من سبقت گرفت متوجه ی ۲۰۶ نشد و با شدت زیادی با آن برخورد کرد. آمدم جای خالی بدهم، راکب موتورسیکلت پرتاب شد و رفت زیر موتور ام و من خوردم زمین و بصورت درازکش، حدود ده متر روی زمین کشیده شدم.

وقتی ایستادم فقط به فکر این بودم که آن جوانک را ماشینها زیر نکنند. بدون توجه به شرایط از روی زمین برخواستم و دویدم تا جلوی ماشین ها را بگیرم.

وقتی از توقف اتومبیل ها وسط اتوبان خیالم راحت شد امدم بالا سر جوانک با آن ریشهای تُنُک اش. تلاش میکرد بلند شود ولی نمیتوانست. نشستم بالای سر اش. گفتم ارام و راحت بخاب. نگران نباش. همه چیز تحت کنترل است.

التماس میکرد و کمک میخواست. شروع کردم به معاینه. از سر اش نگاه و لمس. ادمدم پایین. زانویش خورد شده بود و با لمس، متوجه تغییر شکل اش میشدم.

کفش هایش را از پایش در اوردم تا پاهایش را لمس کنم. از روی کفش ها گفتم نظامی هستی؟

- بله. پاسدارم. وسط ماموریت هستم. کلی کار دارم و...

گفتم بخواب، عزیزِ جانم. دیگر هیچ کاری جز استراحت نداری.

گاهی چرخ گردون ناگاه از حرکت می ایستد. بدون توجه به جایگاه اجتماعی ما، یا اهمیت کار و مشغله هایمان. کلا انگار دغدغه های ما زیاد برایش مهم نیست. مستقل از میل ما، کار خودش را میکند.

پلیس امد. با اورژانس هم تماس گرفتم و شرح حال مصدوم را دادم. جوانک ۲۴ ساله داشت از سرما میلرزید. درد و کوفتگی و سوزش بدن خودم از یادم رفته بود. رفتم از پلیس پرسیدم اجازه میدهید مرخص شوم؟ گفت خودت سالمی؟ شکایتی نداری؟

نگاه کردم به صحنه ترسناک تصادف. گفتم نه، در مقابل اینها من سالمم. رفتم کنار جوان نشستم. دستانش را در دستم گرفتم تا گرم شود. گفتم اورژانس آمده. نترس، کنارت ام.

تشکر کرد و گفت پدرم در راه است. ممنون که کمک کردی.

برایش ارزوی سلامتی کردم و سوار موتور قراضه ام، انجا را ترک کردم.

پ.ن: هر بار صحنه تصادف جلوی چشمم می آید، ترس جانم را میخلد.

پ.ن: چرخ گردون جان، ما آدم هستیم. کمی هوایمان را داشته باش.

پ.ن: اپراتور اورژانس گفت کادر درمان هستید؟ گفتم بله خفن بگو لااله الا الله...

ما را در سایت خفن بگو لااله الا الله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yade-me بازدید : 41 تاريخ : جمعه 24 آذر 1402 ساعت: 17:02